هر که دارد هوس کرببلا بسم الله
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست ؟ / در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانه اند / عشق در دست حسین بن علیست
پروردگارا
پناهم باش تا مظلوم روزگار نباشم !
رهایم نکن تا اسیر دست روزگار نگردم !
یاورم باش تا محتاج روزگار نباشم !
بال و پرم بگارااش تا که مصلوب این روزگار نگردم !
همدمم باش تا که تنهای روزگار نباشم !
کنارم بمان تا که بی کس روزگار نگردم !
مهربانم بمان تا به دنبال روزگار نامهربان نباشم !
عاشقم بمان تا عاشق این روزگار پست و بی حیا نگردم !
و خدایم باش تا بنده این روزگار نباشم
الهی آمین..........
سلام بر تمام دوستان خوووبم چه اونهایی که به اینجانب محبت دارن میان در این وبلاگ کامنت میگذارند و چه اون عزیزانی که فقط از این وبلاگ دیدن میکنن دست همتون را میبوسم
به توفیق الهی خدا قسمت کرده در این اربعینی که در پیش رو داریم مسافر حرم با صفای ابی عبدلله باشم
از همه شما عزیزان حلالیت میطلبم و دعا گوی شما در جوار حرم با صفای امام حسین (ع) و برادر با صفایش ابوالفضل العباس هستم
انشاءالله قسمت همه اونهایی که عاشق حسین و حرم با صفایش هستند بشود ان شاءالله
یا حسین
اين ره است و ديگر دوم ره نيست
اين درست و ديگر دوم در نيست
اگر گفتند: به اذن کي آمدي؟ بگو شنيدم
بر ضيافتخانه فيض نوالت منع نيست
در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
اگر گفتند تا بحال کجا بودي؟ بگو راه گم کرده بودم
اگر گفتند چي آوردي؟ بگو: اولا: دل شکسته که از شما نقل است:
در کوي ما شکسته دلي مي خرند و بس
بازار خود فروشي از آن سوي ديگر است
و ثانيا:
جز نداري نبود مايه دارائي من
طمع بخششم از درگه سلطان من است
بازهم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشکها ریختم و غسل شهادت کردم
روضه خوانت شدم و عرض ارادت کردم
تا بیافتد به من آن گوشه نگاهت، آنگاه
?هر که دارد هوس کرببلا بسمالله?
حرفی از کرببلا شد که دلم میلرزد
چشمم از اشک پر و عکس حرم میلرزد
باز هم مرثیه در دست قلم میلرزد
کوه هم شانهاش از وسعت غم میلرزد
وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
?هر که دارد هوس کرببلا بسمالله?
کاروان رفت و زمان از سفرت جا میماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا میماند
شهر از فیض نماز سحرت جا میماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا میماند
و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
?هر که دارد هوس کرببلا بسمالله?
همگی دور تو و خیمه که میشد تاریک
با دو انگشت تو دیدند خدا را نزدیک
جبرئیل آمد و میگفت به هر یک تبریک
دست بیعت به تو دادند و شدند آن یاری که
نیست در باورشان یک سر سوزن اکراه
?هر که دارد هوس کرببلا بسمالله?
ناگهان حس غریبانهای آمد به وجود
چشمها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و میخواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود
در و دیوار حسینیه همه شد مداح
?هر که دارد هوس کرببلا بسمالله?
دوشنبه 10 آذر 1393 - 9:11:54 PM